یوسف فقط به خاطر گناه برادران دچار غربت وتنهائی در چاه شد آری برخی به خاطر گناه دیگران دچار عذاب ودرد می شوند آری برادران یوسف گناه کردنداما به خاطر گناه وغفلت برادران نه فقط یوسف دچار تنهائی شد بلکه دراین غم پدرش چشمانش رو از دست دادواو را خانه نشین نمود آری درست است زلیخا طالب گناه بود اما چوب گناه زلیخا رو که خورد ؟؟آری زلیخا گناه کرد ویوسف به خاطر گناه زلیخا در زندان افتاد آن هم زندانی که با ضربات شلاق از او پذیرائی می کردوحال، من و تو همان زلیخای زمانه هستیم ویوسف این ماجرا هم یوسف زهراست که به خاطر گناهان ما در زندانی به نام زندان غیبت زندانی شده ای دوستان آیا زمان آن نرسیده رو به خداوند نمائیم وخواهان آزادی این زندانی بی گناه شویم اهل دل می گویند اگربه مجلس دعائی رفتید بدان تورا دعوت نموده اند وچون می خواستند به تو چیزی بدهند به آن مجلس راهت داده اند دوستان گدائی رو درنظر بگیریدکه به ما می گوید با ما کمکی بکن ما می توانیم به او بگوئیم پولی نداریم واورا رد کنیم اما اگه بگوئیم نه دنبالم بیا تا به درب منزل یا مغازه بروم تا بهت پول بدهم وگدا هم به دنبال ما بیاید بعد به منزل نرسیده گدا رو ناامید کنیم ودست رد به سینه اش بزنیم آیا این کاری درست است؟؟حال وقتی ما هم به مجلسی مثل دعای کمیل می رویم باید اعتراف کنیم چون او خواسته به ما کمکی ونظری نماید ما را دراین مجلس راه داده اما اگر دست خالی ردمان کند او هم همانند شخصی است که گدائی را ناامید نموده واو این چنین نیست پس ای دوستان فرصت رااز دست ندهید تا حساب کارمان به روز جزاکشیده نشده بیائیم به درب خانه قاضی الحاجات رو آورده وآن قدر در بزنیم تا دربه رویمان باز کند وآن وقت به گنه کار بودن خویش اعتراف کنیم تااین بار زندانی مان، علی دست بسته زمانه، امامی که جهل ما همان طور که امام سجادوامام موسی بن جعفرو...و... را در غل وزنجیر انداخت آزادشود
برای آزادی زندانیان بی گناه صلوات